بادرود بر کاربرمحترم
هدف از ارائه مطالب این وبلاگ فقط درجهت شناختن بهتر فضای روابط بین الملل ومفاهیم مربوطه به آن است
وبه هیچ عنوان به حزب یا گروهی هیچ تعلقی ندارد ونخواهد داشت.
با سپاس -نیکنام
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
POWER PLAY و
آدرس
powerplay.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
قرن نوزدهم ، قرن انگلیس بود و قرن بیستم ، قرن آمریکا و شوروی و این قرن هم قران اسیا نانم گرفته است. مساله ای که همه مراکز مطالعات استراتژیک آمریکا را به تحقیق در موردبازدارنده های هژمون شدن چین در اسیا واداشته است. محققان در این مراکز تحقیقاتی به این نتیجه رسیده اند که برخلاف هزمونی آمریکا بر نیمکره غربی که یک هژمونی منطقه ای بود ، هژمونی چین بر آسای ، زمینه تبدیل شدن چین به یک هژمونی جهانی است . به همین دلیل آمریکا در سفر پانه تا ، به آسیا بر استراتژی جدید آمریکا در این منطقه تاکید دارد.
اشاره
لئون پانه تا وزیر دفاع آمریکا ، روز پنج شنبه سفر نه روزه خود به آسیا را آغاز کرد. پانه تا در این سفر با مقامات سنگاپور ، هند و ویتنام دیدار می کند. هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا نیز تنها یک هفته پس از آن به منطقه قفقاز و ترکیه سفر می کند. مساله ای که نشان دهنده اهمیت ویژه آسیا در استراتژی آمریکا است.
آنچه سفر این دو مقام آمریکایی به آسیا را حائز اهمیت می کند ، اظهارات سخنگوی وزارت دفاع آمریکا پیش از آغاز این سفر است که از استراتژی جدید آمریکا برای آسیا سخن به میان آوردند.
جورج لیتل" سخنگوی وزارت دفاع آمریکا با اشاره به اینکه منطقه آسیا و اقیانوسیه در آینده نزدیک اهمیت زیادی برای منافع امنیت ملی آمریکا دارد گفت: واشنگتن کاملا به سمت آسیا و اقیانوسیه به عنوان منطقه استراتژیک و حیاتی آمریکا متمرکز شده است و این منطقه اهمیت زیادی برای آمریکا دارد.
لیتل تصریح کرد که پانتا در طول سفر خود به کشورهای آسیایی، در مورد حضور آمریکا در منطقه به عنوان یک کشور و یک قدرت در اقیانوسیه تاکید خواهد کرد.آمریکا اعلام کرده است که استراتژی نظامی جدید این کشور از خاورمیانه به سمت آسیا و اقیانوسیه متمرکز خواهد شد.در این نوشتار برآنیم تا استراتژی قدیم آمریکا در آسیا و رویکرد جدید این کشور را بررسی کنیم .
استراتژی آمریکا در آسیا در قرن بیستم
از زمان آغاز جنگ سرد تا فروپاشی شوروی در دهه نود ، سیاست خارجی آمریکا درآسیا ، مبتنی بر مقابله با نفوذ کمونیسم در آسیا بود . این استراتژی در نهایت موجب برافروخته شدن آتش جنگ درشبه جزیره کره و ویتنام شد.
دردوران جنگ سرد و درواقع ازاوایل دهه 1970، روابط چین وامریکا برپایه همکاری استراتژیک شکل گرفت . در آن زمان عامل اصلی شکل گیری این روابط ، سیاست جهانی شوروی سابق بود / دراین دوران چین از منظر ایالات متحده کشوری فقیرو عقب مانده ونیز یکی از پایگاههای کمونیسم محسوب میشد . اما ازارزش استراتژیکی فراوانی برای مقابله با شوروی برخوردار بود . از سوی دیگرایالات متحده نیز از منظر چین ، باوجود این که بعنوان سرکرده جهان سرمایه داری تهدیدی علیه امنیت ملی این کشور بشمار میرفت . تنها گزینه ممکن و مطلوب برای برقراری موازنه درقبال تهدید شوروی بود ، تهدیدی که چین آن را به وضوح احساس میکرد . با پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی به عنوان " تهدید مشترک " بنیان همکاری استراتژیک دو کشور نیزفرو ریخت.
تغییر استراتژی آمریکا در اسیا در قرن بیست و یکم
آمریکا از آغاز هزاره سوم و با افزایش خطر هژمون شدن چین و ایجاد یک نظم منطقه ای در جنوب اسیا به نفع چین اعلام کرده است که استراتژی آمریکا از خاورمیانه به سمت جنوب آسیا ، تغییر پیدا می کند.
با وجود این اظهارات باراک اوبامارییس جمهوری آمریکا در نطق سالیانه خود در ژانویه 2012 ، این مواضع را آشکار تر کرد. باراک اوباما، رییس جمهور امریکا در آن سخنرانی اعلام کرد که با وجود کاهش اندازه کلی ارتش این کشور در آسیا، حضور آن در این قاره گسترش خواهد یافت. این اعلام استراتژی آمریکا با واکنش شدید مقامات پکن مواجه شد
این بیانیه در حالی منتشر شد که امریکا به شکل فزایندهای نگران نسل جدید سلاحهایی است که چین برای جلوگیری از نمایش قدرت نیروی هوایی و دریایی امریکا در خاور دور توسعه داده است.
استراتژی جدید آمریکا در جنوب آسیا
نگرانی بیش از حد آمریکا از افزایش قدرت چین ، باعث تغییر در استراتژی آمریکا در آسیا شده است. با وجود این از دیدگاه آمریکا ، همکاری با چین برای تامین منافع اقتصادی و امنیتی ضروری است . در حوزه امنیت جهانی ،کاخ سفید همواره این موضوع را درنظر دارد که چین عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد ونیز کشوری هسته ای است . تداوم ثبات در آسیا نیازمند همکاری چین است ، امری که بحران کره شمالی آن را به وضوح به ایالات متحده نشان داد . از سوی دیگر در حوزه اقتصاد ، رشد سریع وعظیم اقتصاد چین ، این کشور را به بازاری مهم برای ایالات متحده تبدیل کرده است . در نظر گرفتن چین به عنوان " بازار بزرگ درحال ظهور " از سوی حکومت کلینتون در سال 1992برای احیای اقتصاد ایالات متحده ، نشان از اهمیت آن نزد امریکایی ها دارد .
با وجود این قدرت اقتصادی روبه گسترش چین ، برای آمریکا یک تهدید علیه امنیت ملی این کشور محسوب می شود. تلاش امریکا برای گسترش نفوذ خود در جنوب ـآسیا در این راستا ارزیابی میشود.
واکنش چین به تلاش آمریکا برای نفوذ درآسیا
چین ، حضور آمریکا در حوزه نفوذ سنتی خود در جنوب آسیا را یک تهدید امنیتی تلقی می کند و به همین دلیل درصدد اقدامات تلافی جویانه است. برهمین اساس چین در یک دهه اخیر تلاش کرده است که به طور گسترده ای در منطقه امریکای لاتین منطقه ای که زمانی حیاط خلوت آمریکا محسوب می شد ، نفوذ کند.
چین در دوره زمانی 2001 تا 2012 توانسته است از طریق ابزارهای اقتصادی در منطقه ای که زمانی حیاط خلوت آمریکا محسوب می شد ،به صورت گسترده نفوذ کند. اقدامات چین تلاشی برای حفظ امنیت خود ازطریق موازنه نرم بود .
چین تلاش می کند از طریق افزایش نفوذ اقتصادی خود در منطقه آمریکای لاتین ، قدرت سیاسی و امنیتی خود در این منطقه را تحکیم بخشد. چین در دهه اول قرن بیست و یکم به این نتیجه رسید که رقابت با آمریکا با قدرت سخت ، محکوم به شکست است. به همین دلیل تلاش کرد تا از طریق قدرت نرم با آمریکا به موازنه سازی بپردازد.
جایگاه هند در سیاست خارجی آمریکا
هند یکی از موارد تغییرات چشمگیر در استراتژی آسیایی آمریکاست. از آغاز هزاره جدید واشنگتن توجه روزافزونی به موقعیت استراتژیک هند نشان داده است. کاخ سفید در سال 2002 در سند امنیت ملی آمریکا که توسط دولت بوش ارائه شد، برای اولین بار هند را در ردیف ”قدرتهای جهانی“ قرار داد. این توجه ویژه را میتوان معلول دو عامل دانست: یکی توسعه سریع اقتصادی این کشور و ارتقای چشمگیر موقعیت آن در سیاست بینالملل که در ترکیب با سایر مؤلفههای قدرت، توانسته است هند را از استانداردهای ”قدرت بزرگ“ برخوردار کند.
عامل دیگر و مهمتر آنکه هند با برخورداری از این موقعیت، گزینه مناسبی برای برقراری موازنه در قاره آسیا به شمار میآید. نقش اصلی آمریکا به مثابه بازیگری ”موازنهگر“ در آسیا، جلوگیری از هژمونیک شدن نظم بینالمللی در این قاره (به واسطه قدرت رو به رشد چین) در آن است. خطری که در سالهای اخیر و با توسعه قدرت روزافزون چین محسوستر گردیده است. اگر چین بتواند آسیا را تحت سیطره خود در آورد، منافع ایالات متحده با تهدیدات اساسی روبرو میگردد.
نتیجه گیری
قرن نوزدهم ، قرن انگلیس بود و قرن بیستم ، قرن آمریکا و شوروی و این قرن هم قران اسیا نانم گرفته است. مساله ای که همه مراکز مطالعات استراتژیک آمریکا را به تحقیق در موردبازدارنده های هژمون شدن چین در اسیا واداشته است. محققان در این مراکز تحقیقاتی به این نتیجه رسیده اند که برخلاف هزمونی آمریکا بر نیمکره غربی که یک هژمونی منطقه ای بود ، هژمونی چین بر آسیا ، زمینه تبدیل شدن چین به یک هژمونی جهانی است . به همین دلیل آمریکا در سفر پانه تا ، به آسیا بر استراتژی جدید آمریکا در این منطقه تاکید دارد.
نویسنده : تهمینه بختیاری کارشناس روابط بین الملل
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده توسط اژدر نیکنام | لينک ثابت |شنبه 20 خرداد 1391برچسب:,